نه به اعدام، نه به تبعیض جنسی
کامیار آزادمهر
مراسم 16 آذر با همه فشارها و سرکوب ها با موفقیت به پایان رسید و مثل سال پیش سرخ و رادیکال برگزار شد! اگر چه رژیم اسلامی شب قبل از آکسیون حدود 30 نفر از رفقای ما را بازداشت کرد اما عملاً این حرکت عجولانه به رادیکالیزه شدن مبارزات انجامید!
اما به نظر من در میان خواستهای به حق دانشجویان جای دو شعار مشخص خالی بود. شعار هایی که بیش از هر چیزی به بدنه جمهوری اسلامی ضربه زده و موجب تضعیف آن می شود! به طور کل این دو شعار عبارتند از: نه به اعدام، نه به تبعیض جنسی! من سعی می کنم در طی دو مقاله توضیح دهم چرا از نظر من و بسیاری از رفقا این دو شعار باید در راس هر جنبش و حرکتی قرار گیرد.
چند وقت پیش در ماه اکتبر کمپینی برای لغو مجازات اعدام در سطح بین الملل به راه افتاد. و روز 10 اکتبر به عنوان روز مبارزه با اعدام برای کوبیدن مهر نه به اعدام و سنگسار از طرف ان جی او ها و سازمان ائتلاف جهانی علیه اعدام در نظر گرفته شد! شعاری که حزب اتحاد کمونیسم کارگری همیشه آن را فریاد زده! دهم اکتبر با تبلیغات و حمایت گسترده ای از جانب حزب اتحاد کمونیسم کارگری و هر جریان انسان دوست و آزادیخواهی به اجرا گذاشته شد، بسیاری از دوستان هم رزم نیز از پشتیبانی چنین حرکتی فرا مرزی و انسانی سر باز زده با بهانه های مختلف از همکاری با این جریان دست کشیدند. به خوبی به یاد دارم یکی از نیرو های روشنفکر جامعه مبارزات چپ طی نامه ای به رفیق علی جوادی حرکت دهم اکتبر را تنها به حزب اتحاد کمونیسم کارگری ربط داده و از حمایت از آن به عنوان یک حرکت سودجویانه امتناع کرد! امیدوارم ایشان امروز آنقدر انصاف داشته باشند که ببینند حزب اتحاد کمونیسم کارگری در کنار مجامع بزرگی همچون سازمان غیر انتفاعی "ائتلاف جهانی علیه اعدام" و "عفو بین الملل" تنها برای ایجاد یک دنیای انسانی قدم برداشت و نه برای چیزهای دیگری که دوستان یا با توهمات خاص خود یا با سکتاریسم به این حزب نسبت دادند!
اما در آخر در روز 25 آبان سازمان ملل متحد با امضای قطعنامه ای حکم اعدام را در تمام کشورها مردود اعلام کرد و من به عنوان عضوی از حزب اتحاد کمونیسم کارگری که پرچم منصور حکمت را با همه ی مشکلات به دوش کشیده بسیار خوشحالم که در مبارزات انسانی سهمی داشته ام! کمپین 10 اکتبر از نادر کمپینهائی بود که تدریجا با حمایت و موضعگیری گسترده علیه اعدام در میان اپوزیسیون ایران منجر شد. در داخل کشور نیز بویژه بخشهائی از کارگران و فعالین به این موضوع توجه نشان دادند. حال که اعدام ممنوع اعلام شده، باید با قدرت تهاجمی تری برای متوقف کردن ماشین اعدام اقدام کنیم. رژیم اسلامی تنها با همین اعدام سال ها بر سر قدرت مانده و این موثر ترین حربه ی این دیکتاتوری برای خاموشی مردم و ایجاد رعب و وحشت میان آن ها است. وقت آن رسیده که خواستهای انسانی و بشر دوستانه را سر لوحه ی مبارزات خود قرار دهیم. چه ضربه ای محکم تر از توقف اعدام می تواند بدنه ی تیرانی اسلام را به لرزه در آورده و موجب باز شدن فضای سیاسی و مبارزاتی شود؟
خطاب من به ویژه به نیروهای جنبش کمونیسم کارگری است! ما باید به خوبی عواملی را که موجب سرکوب جامعه می شود بشناسیم و نوک پیکان اعتراضات خود را به سوی آن بگیریم! باید برای نابودی دشمن ابتدا سلاحش را بگیریم! و سلاح حکومت ها برای سرکوب جامعه خود آن چیزی است که در جامعه وحشت ایجاد می کند و موجب سکوت می شود! رژیم اسلامی نیز از مجازات اعدام به همین جهت استفاده می کند و همچنین از تبعیض جنسی!
در جامعه ای که 60 در صد آن را زنان و کودکان تشکیل می دهند تبعیض جنسی بهترین وسیله است که با آن خود مردم جامعه خودشان را سرکوب کنند! با ساختن سنت ها و قوانین تبعیض گرایانه و ضد زن و کودک و وارد کردن آن به جامعه می توان با دست های پاک خون ریخت! حال آنکه جمهوری اسلامی حتی در قوانین خود نیز با گرفتن منشا های اسلامی عملاً دست به سرکوب زنان زده و در ایجاد یک جامعه ی پدر سالار اهتمام می ورزد!
به همین دلیل باید در راس هر مبارزه و هر اعتراضی در هر جای جهان دو شعار نه به اعدام! و نه به تبعیض جنسی! بلافاصله بالا رفته و به عنوان پرچم انسانیت و آزادی شناخته شود! در مقاله بعدی در مورد تبعیض جنسی و اهمیت نفی آن خواهم نوشت!*